طراحی الگوی راهبرد تأمین منابع انسانی در دولت اسلامی مبتنی بر آموزه‏های نهج‌البلاغه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشیار، گروه آموزشی مدیریت کسب‌وکار، دانشکده مدیریت، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

چکیده

مقدمه و اهداف: استراتژی ارزشی تامین منابع انسانی در اسلام به عنوان مهمترین استراتژی تامین منابع انسانی، به دنبال تحقق ایدئولوژی مبتنی بر شایسته سالاری است. جنبه مبهم این پژوهش در آن است که فلسفه وجودی برخی از مدیران سازمان‏های دولتی ایران برای تامین منابع انسانی بویژه در ساختار اداری کشور با رویکرد ایدئولوژی مبتنی بر شایسته‏سالاری برخوردار نیستند و اقدامات لازم و کافی برای اینکه دولت‏ها در زنجیره عدالت استخدامی از لحاظ منشور حکومتی هم‏راستا باشند، صورت نگرفته است. برای خروج از این ابهام، پژوهش حاصر به دنبال کامل کردن خلاء علمی و عملی در حوزه استراتژی تامین منابع انسانی برای دولت‏های اسلامی است. لذا یک اقدام اساسی برای تقویت آثار مدیریت نوآورانه و دور شدن از چالش‏های ناشی از نبود آن، یافتن الگو و چارچوبی از استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی مبتنی بر آموزه‏های نهج‏البلاغه است. لذا هدف این پژوهش، ارائه الگویی از استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی است و سوال پژوهش اینگونه مطرح می‏شود: مقوله‏های استراتژی تامین منابع انسانی در دولت‏ اسلامی مبتنی بر آموزه‏های نهج‏البلاغه کدامند؟




 
 
 
 
 




روش: روش پژوهش کیفی و با رویکرد استقرایی است. برای استخراج محتوا از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد. منبع پژوهش؛ نامه‏ها، خطبه‏ها و حکمت‏های حضرت علی در ارتباط با استراتژی تامین منابع انسانی در اسلام است. برای اعتبارسنجی تحلیل مضمون اکثر روش‏شناسان کیفی از معیار «اعتمادپذیری یا قابلیت اعتماد» استفاده می‏کنند. «لینکلن و گوبا» برای قابل اعتماد بودن پژوهش‏های کیفی، معیارهایی چون: امکان اعتبار، اتکاپذیری یا توانایی اتکا، انتقال‏پذیری یا توان انتقال، تصدیق یا امکان تأیید را ارائه کرده‏اند. در پژوهش حاضر، سنجه‏های مذکور به طرق مختلف تدارک شده که از مهم‏ترین آنها، راهبرد «کدگذاران مستقل» است. برای سنجش پایایی یا قابلیت اعتماد از روش توافق درصدی استفاده شد؛ به این صورت که از دو نفر از خبرگانی که به طور مستقل کدگذاری را انجام داده‏اند، کدهایی پذیرفته شد و به جمع‏بندی رسید که بیش از نصف یا 50 درصد از کدگذاران بر آن صحه گذاشته بودند.
یافته‌ها: در مرحله اول پژوهش، مضامین اساسی بر اساس نامه‌ها، خطبه‌ها و حکمت‏های امام علیj مورد توجه قرار گرفت. پس از استخراج جملات کلیدی و پالایش آنها، 128 مضمون اساسی به‌دست آمد. در مرحله بعد، پژوهشگر با بررسی مضامین پایه (کدهای اولیه)، چهار آموزه کلی در کدها را کشف کرد. این آموزه‏ها، همان آموزه‏های چهارگانه برای استراتژی تامین منابع انسانی در اسلام نامیده شد. آموزه اول در استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه‏های فردی» نام گرفت. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار فردی» بستگی دارد، و به سطح زیربنایی معروف است. آموزه دوم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه گروهی» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی منوط به تربیت مدیران و منابع انسانی برای واحدهای مختلف سازمان‏های دولتی ایران است. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار گروهی» بستگی دارد و به سطح ظرفیت سازی معروف است. آموزه سوم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه سازمانی» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی منوط به داشتن مدیرانی است که بتوانند شکاف مدیریتی را از بین ببرند. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار سازمانی» بستگی دارد، و به سطح روبنایی معروف است. آموزه چهارم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه دولت» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی به مجموعه مدیریتی، سیاسی و اقتصادی وابسته است. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار دولت» بستگی دارد. در آموزه دولت، داشتن حکمت و علم به مسائل مدیریتی، سیاسی و اقتصادی در راستای مسیر پیشرفت مورد نظر دولت‏ها در جامعه اسلامی مطرح می شود و به سطح بازخور معروف است.
بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که چهار آموزه فردی، گروهی، سازمانی و دولتی را باید در چهار سطح مدیریتی رفتار فردی، رفتار گروهی، رفتار سازمانی و رفتار دولت جستجو کرد. به طوری که در سطح مدیریت رفتار فردی باید به تقوا، شایسته محوری، داشتن سعه صدر، و سلامت بدنه؛ در سطح مدیریت رفتار گروهی؛ اعتماد، آینده نگری، ایجاد انسجام، و حفظ جامعه؛ در سطح مدیریت رفتار سازمانی ضابطه‏مداری، معیارگرایی، قانونمندی، حق‏گرایی و عدالت محوری؛ و در سطح مدیریت رفتار دولت به آزمایش، رشد، شخصیت دهی، مشارکت و اطاعت منابع انسانی توجه نمود. بر اساس یافته‏های پژوهش می‏توان پیشنهادهایی را برای مدیران سازمان‏ها در ایران ارائه کرد: 1) روی آوردن به استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی بر اساس نگاه‏ سه وجهی مدیران به گذشته، حال و آینده مبتنی بر آموزه‏های نهج‏البلاغه؛ 2) اولویت گذاشتن بر خدمت به مردم و شهروندان در جهت حاکمیت اصل انتخاب و انتصاب منابع انسانی شایسته‏سالار مبتنی بر تخصص توام با تعهد؛ 3) بسترسازی برای شکل‏گیری اخلاقیات در استفاده از استراتژی تامین منابع انسانی شایسته؛ 4) حرکت بر روی استقرار و پیاده‏سازی دولت علوی مبتنی بر آموزه‏های نهج‏البلاغه.
واژگان کلیدی: استراتژی، تامین منابع انسانی، دولت اسلامی، نهج البلاغه، تحلیل مضمون
تقدیر و تشکر: از سردبیر محترم فصلنامه مطالعات دین، معنویت و مدیریت و سایر مشارکت کنندگان در این مطالعه قدردانی می‏نمایم.
تضاد منافع: هیچ تضاد منافعی در این پژوهش وجود ندارد.
مقدمه و اهداف: استراتژی ارزشی تامین منابع انسانی در اسلام به عنوان مهمترین استراتژی تامین منابع انسانی، به دنبال تحقق ایدئولوژی مبتنی بر شایسته سالاری است. جنبه مبهم این پژوهش در آن است که فلسفه وجودی برخی از مدیران سازمان‏های دولتی ایران برای تامین منابع انسانی بویژه در ساختار اداری کشور با رویکرد ایدئولوژی مبتنی بر شایسته‏سالاری برخوردار نیستند و اقدامات لازم و کافی برای اینکه دولت‏ها در زنجیره عدالت استخدامی از لحاظ منشور حکومتی هم‏راستا باشند، صورت نگرفته است. برای خروج از این ابهام، پژوهش حاصر به دنبال کامل کردن خلاء علمی و عملی در حوزه استراتژی تامین منابع انسانی برای دولت‏های اسلامی است. لذا یک اقدام اساسی برای تقویت آثار مدیریت نوآورانه و دور شدن از چالش‏های ناشی از نبود آن، یافتن الگو و چارچوبی از استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی مبتنی بر آموزه‏های نهج‏البلاغه است. لذا هدف این پژوهش، ارائه الگویی از استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی است و سوال پژوهش اینگونه مطرح می‏شود: مقوله‏های استراتژی تامین منابع انسانی در دولت‏ اسلامی مبتنی بر آموزه‏های نهج‏البلاغه کدامند؟




 
 
 
 
 




روش: روش پژوهش کیفی و با رویکرد استقرایی است. برای استخراج محتوا از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد. منبع پژوهش؛ نامه‏ها، خطبه‏ها و حکمت‏های حضرت علی در ارتباط با استراتژی تامین منابع انسانی در اسلام است. برای اعتبارسنجی تحلیل مضمون اکثر روش‏شناسان کیفی از معیار «اعتمادپذیری یا قابلیت اعتماد» استفاده می‏کنند. «لینکلن و گوبا» برای قابل اعتماد بودن پژوهش‏های کیفی، معیارهایی چون: امکان اعتبار، اتکاپذیری یا توانایی اتکا، انتقال‏پذیری یا توان انتقال، تصدیق یا امکان تأیید را ارائه کرده‏اند. در پژوهش حاضر، سنجه‏های مذکور به طرق مختلف تدارک شده که از مهم‏ترین آنها، راهبرد «کدگذاران مستقل» است. برای سنجش پایایی یا قابلیت اعتماد از روش توافق درصدی استفاده شد؛ به این صورت که از دو نفر از خبرگانی که به طور مستقل کدگذاری را انجام داده‏اند، کدهایی پذیرفته شد و به جمع‏بندی رسید که بیش از نصف یا 50 درصد از کدگذاران بر آن صحه گذاشته بودند.
یافته‌ها: در مرحله اول پژوهش، مضامین اساسی بر اساس نامه‌ها، خطبه‌ها و حکمت‏های امام علیj مورد توجه قرار گرفت. پس از استخراج جملات کلیدی و پالایش آنها، 128 مضمون اساسی به‌دست آمد. در مرحله بعد، پژوهشگر با بررسی مضامین پایه (کدهای اولیه)، چهار آموزه کلی در کدها را کشف کرد. این آموزه‏ها، همان آموزه‏های چهارگانه برای استراتژی تامین منابع انسانی در اسلام نامیده شد. آموزه اول در استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه‏های فردی» نام گرفت. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار فردی» بستگی دارد، و به سطح زیربنایی معروف است. آموزه دوم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه گروهی» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی منوط به تربیت مدیران و منابع انسانی برای واحدهای مختلف سازمان‏های دولتی ایران است. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار گروهی» بستگی دارد و به سطح ظرفیت سازی معروف است. آموزه سوم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه سازمانی» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی منوط به داشتن مدیرانی است که بتوانند شکاف مدیریتی را از بین ببرند. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار سازمانی» بستگی دارد، و به سطح روبنایی معروف است. آموزه چهارم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه دولت» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی به مجموعه مدیریتی، سیاسی و اقتصادی وابسته است. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار دولت» بستگی دارد. در آموزه دولت، داشتن حکمت و علم به مسائل مدیریتی، سیاسی و اقتصادی در راستای مسیر پیشرفت مورد نظر دولت‏ها در جامعه اسلامی مطرح می شود و به سطح بازخور معروف است.
بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که چهار آموزه فردی، گروهی، سازمانی و دولتی را باید در چهار سطح مدیریتی رفتار فردی، رفتار گروهی، رفتار سازمانی و رفتار دولت جستجو کرد. به طوری که در سطح مدیریت رفتار فردی باید به تقوا، شایسته محوری، داشتن سعه صدر، و سلامت بدنه؛ در سطح مدیریت رفتار گروهی؛ اعتماد، آینده نگری، ایجاد انسجام، و حفظ جامعه؛ در سطح مدیریت رفتار سازمانی ضابطه‏مداری، معیارگرایی، قانونمندی، حق‏گرایی و عدالت محوری؛ و در سطح مدیریت رفتار دولت به آزمایش، رشد، شخصیت دهی، مشارکت و اطاعت منابع انسانی توجه نمود. بر اساس یافته‏های پژوهش می‏توان پیشنهادهایی را برای مدیران سازمان‏ها در ایران ارائه کرد: 1) روی آوردن به استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی بر اساس نگاه‏ سه وجهی مدیران به گذشته، حال و آینده مبتنی بر آموزه‏های نهج‏البلاغه؛ 2) اولویت گذاشتن بر خدمت به مردم و شهروندان در جهت حاکمیت اصل انتخاب و انتصاب منابع انسانی شایسته‏سالار مبتنی بر تخصص توام با تعهد؛ 3) بسترسازی برای شکل‏گیری اخلاقیات در استفاده از استراتژی تامین منابع انسانی شایسته؛ 4) حرکت بر روی استقرار و پیاده‏سازی دولت علوی مبتنی بر آموزه‏های نهج‏البلاغه.
واژگان کلیدی: استراتژی، تامین منابع انسانی، دولت اسلامی، نهج البلاغه، تحلیل مضمون
تقدیر و تشکر: از سردبیر محترم فصلنامه مطالعات دین، معنویت و مدیریت و سایر مشارکت کنندگان در این مطالعه قدردانی می‏نمایم.
تضاد منافع: هیچ تضاد منافعی در این پژوهش وجود ندارد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Designing the Model of Supplying Human Resources Strategy in Islam; Based on the Teachings of Nahj al-Balagha

نویسنده [English]

  • Hassan Rangriz
Associate Professor, Department of MBA, Faculty of Management, Kharazmi University, Tehran, Iran
چکیده [English]

The value strategy of supplying human resources in Islam, as the most important of supplying human resources strategy, seeks to realize the ideology based on meritocracy. The ambiguous aspect of this research is that some managers of Iran's government organizations do not have the philosophy of supplying human resources strategy, especially in the administrative structure of the country, with an ideological approach based on meritocracy, and the necessary and sufficient measures for the governments in the chain of justice There has been no recruitment that is in line with the government charter. To get out of this ambiguity, this research seeks to fill the scientific and practical gap in the field of supplying human resources strategy for Islamic states. Therefore, a basic measure to strengthen the works of innovative management and to get away from the challenges caused by its absence is to find a model and a framework for supplying human resources strategy in the Islamic state based on the teachings of Nahj al-Balaghah. Therefore, the purpose of this research is to present a model of supplying human resources strategy in the Islamic state, and the research question is raised as follows: What are the categories of supplying human resources strategy in the Islamic state based on the teachings of Nahj al-Balagha?
Method
The research method is qualitative and with an inductive approach. In order to extract the content, the theme analysis technique was used. The research source; the letters, sermons, and wisdom of Imam Ali (as) are related to supplying human resources strategy in Islam. Most qualitative methodologists use the criterion of "reliability or reliability" to validate thematic analysis. For the reliability of qualitative research, "Lincoln and Guba" have presented criteria such as the possibility of validity, reliability or the ability to rely on, transferability or the ability to transfer, confirmation or the possibility of confirmation. In the current research, the mentioned metrics are prepared in different ways, one of the most important of which is the strategy of "independent coders". This strategy is a common process for evaluating and controlling the quality of content analysis. The percentage agreement method was used to measure reliability or trustworthiness; in this way, codes were accepted from two of the experts who did the coding independently and a conclusion was reached which was approved by more than half or 50% of the coders.
Results
In the first stage of the research, the basic themes based on the letters, sermons, and wisdom of Imam Ali were considered. After extracting key sentences and refining them, 128 basic themes were obtained. In the next step, the researcher discovered four general teachings in the codes by examining the basic themes (primary codes). The first teaching in the supplying human resources strategy in the Islamic State was called "individual teaching". The implementation of this teaching depends on the "management of individual behavior", which is known as the underlying level. The second teaching of supplying human resources strategy in the Islamic State was called "group teaching". The realization of this teaching in every government and organization depends on the training of managers and human resources for different units of Iranian government organizations. The implementation of this teaching depends on "group behavior management". The nature of this teaching is such that its compliance is dependent on a superior organizational culture and it is known as capacity building level. The third teaching of the supplying human resources strategy in the Islamic State was called "organizational teaching". The realization of this teaching in every government and organization depends on having managers who can eliminate the management gap. The implementation of this teaching depends on "organizational behavior management", and it is known as the superstructure level. The fourth teaching of the supplying human resources strategy in the Islamic state was called "government teaching". The realization of this teaching in every government and organization depends on the administrative, political, and economic complex. The implementation of this teaching depends on "managing the behavior of the government". Finally, the relationship between the four themes is discussed in this way. Public administrators are raised at the basic level according to individual teachings. In group teaching, the discussion of superior organizational culture has been raised and it is known as the level of capacity building. Organizational teaching creates organizational structure, superior organizational climate, and the manager in the leadership role of organizations and is known as the superstructure level. Finally, in the teaching of the government, it is proposed to have wisdom and knowledge about managerial, political, and economic issues in line with the desired progress of governments in Islamic society, and it is known as the feedback level.
Discussion and Conclusions
This research shows that the four individual, group, organizational, and government requirements should be sought in the four management levels: individual behavior, group behavior, organizational behavior, and government behavior. So that at the level of managing individual behavior, piety, body health, and management structure; at the level of group behavior management, integration, maintaining society and creating coordination and unity; at the management level of organizational behavior, rule-based, standard-oriented, legality and right-oriented; And the level of government behavior management, attention is paid to testing, growth, personalization, participation, and obedience. Based on the findings of the research, suggestions can be made for managers of organizations in Iran, some of which are as follows: 1) Turning to the supplying human resources strategy in the Islamic state based on the managers' three-dimensional view of the past, present and future based on the teachings of Nahj al-Balagha. 2) Giving priority to serving the people and citizens to govern the principle of selecting and appointing meritorious human resources based on expertise and commitment. 3) Creating a platform for the formation of ethics in the use of the strategy of providing competent human resources. 4) Moving on to the establishment and implementation of the Alawite government based on the teachings of Nahj al-Balagha.
Acknowledgment: I would like to thank the editor-in-chief of the Journal of Studies in Religion, Spirituality & Management, and the participants in the study.
Conflict of Interests: There is no conflict of interest in this research.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Strategy
  • Supplying Human Resources
  • Islamic Government
  • Nahj al-Balagha
  • Theme Analysis
  1. آرمسترانگ، مایکل (1396). مدیریت استراتژیک منابع انسانی. ترجمه حسن رنگریز. چاپ دوم، تهران: چاپ و نشر بازرگانی.
  2. اعرابی، سیدمحمد، و فیاضی، مرجان (1396). راهبرد منابع انسانی. چاپ پنجم، تهران: دفتر پژوهش‏های فرهنگی.
  3. الماسی، رامین (1397). شناسایی کارکردهای مدیریت منابع انسانی از دیدگاه اسلام(قرآن، نهج‌البلاغه و روایات). پایان‌نامه کارشناسی ارشد، موسسه آموزش عالی قدیر، لنگرود.
  4. بامبرگر، پیتر، و مشولم، ایلان (1401). راهبرد منابع انسانی(تدوین، اجرا، آثار). ترجمه علی پارسائیان و سیدمحمد اعرابی. چاپ پنجم، تهران: دفتر پژوهش‏های فرهنگی.
  5. بهادری، آتنا (1398). تحلیل مضمون عهدنامه امیرالمومنین علیj با مالک اشتر. فصلنامه پژوهشنامه نهج‏البلاغه، 7(28)، 57−
  6. حسینی، سیدحسین (1395). شناسایی و اولویت‌بندی شاخص‏های مدیریت بر منابع انسانی از دیدگاه اسلام (قرآن، نهج‏البلاغه و روایات). پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد واحد نراق، دانشکده مدیریت.
  7. خسروی‏نیا، امید (1398). شناسایی سیاست‏های منابع انسانی دولت بر اساس اندیشه‏های امام علیj در نهج‏البلاغه. پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شاهد، دانشکده علوم انسانی.
  8. خزائی، داود، افجه‏ای، سیدعلی اکبر، خاشعی، وحید، و فربهی، احمد (1398). الگوی نظری مدیریت جهادی با استفاده از سخنان امیرالمومنینj در نهج‏البلاغه. فصلنامه پژوهشنامه نهج‏البلاغه، 7(27)، 1−
  9. دانایی‏فرد، حسن و مظفری، زینب (1387). ارتقاء روایی و پایایی در پژوهش‏های کیفی مدیریتی: تأملی بر راهبرد‏های ممیزی پژوهشی. فصلنامه پژوهش‏های مدیریت منابع انسانی، 1(1)، 1−
  10. رنگریز، حسن (1401). مدیریت منابع انسانی. چاپ هفتم، تهران: دانشگاه خوارزمی.
  11. سرمد، زهره، بازرگان، عباس، و حجازی، الهه (1401). روش‏های تحقیق در علوم رفتاری. چاپ سی و چهارم، تهران: آگاه.
  12. سیدرضی (1396). نهج البلاغه، مترجم: محمدتقی جعفری. تهران: نشر فرهنگ اسلامی.
  13. سلطانی، محمدرضا و خانی، علی (1395). استخراج معیارهای ارزیابی عملکرد دستگاه‎های فرهنگی مبتنی بر انتظارات و مطالبات مقام معظم رهبری. فصلنامه مدیریت اسلامی. 24(2)، 105−
  14. عابدی‌جعفری، حسن، تسلیمی، محمدسعید، فقیهی، ابوالحسن، و شیخ‌زاده، محمد (1390). تحلیل مضمون و شبکه مضامین: روشی ساده و کارآمد برای تبیین الگوهای موجود در داده‏های کیفی. دوفصلنامه اندیشه مدیریت راهبردی، 5(2)، 151−
  15. فتحی، فاطمه (1401). بازپردازی سیستم مدیریت منابع انسانی بر پایه اخلاق حق مدار(نهج‌البلاغه، غررالحکم و دررالکلم). رساله دکتری، دانشگاه یزد، پردیس علوم انسانی و اجتماعی، دانشکده اقتصاد، مدیریت و حسابداری.
  16. کعبی، عباس (1391). بایسته‏های حکمرانی. تهران: انتشارات مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‏ریزی.
  17. King, N. & C. Horrocks (2010). Interviews in Qualitative Research, London: Sage.
  18. Sinkovics, R. R. (2008). Enhancing the Trustworthiness of Qualitative Research in International Business, MIR, 48(6), 689-714.
  19. Stirling, J. (2001). Thematic Networks: An Analytic Tool for Qualitative Research, Qualitative Research,1(3), 385-405.
  20. Storey, J., Wright, Ulrich, D., Wright, P. M. (2019). Strategic Human Resource Management: A Research Overview.State of the Art in Business Research, London: Routledge.
  21. Twining, J (2000). A Naturalistic Journey into the Collaborator: In Search of Understanding for Prospective Participants, Denton: Texas Woman’s University.